توضیحات

نفس نفس می زدم و بدنم می لرزید. جسمم بر پاهایم سنگینی می کرد و توان ایستادن نداشتم. به سمت تختی که پشت دخل و یخچال مغازه بود رفتم و روی آن نشستم، حتی نشستن هم برایم سخت بود، فشارم پایین افتاده بود و سرم گیج می رفت. به دیوار پشت سرم تکیه دادم و تقریبا ولو شدم. حسن از درب پشت مغازه وارد شد و روبه روی من روی دو پا نشست و توله سگ کوچکی که دو ماهی بیشتر از سنش نمی گذشت و هنوز اسمی برایش انتخاب نکرده بودیم، پشت سرش آمد و دور و برش می پلکید تا توجه او را به خود جلب کند، ولی حسن که همیشه سر به سرش می گذاشت و همبازی خوبی برایش بود، امروز حوصله سر و کله زدن با او را نداشت. سرش را پایین انداخته بود، فرم نشستن و پایین افتادن سرش چهره یک گناهکار را آنگونه که در تلویزیون دیده بودم برایم مجسم می کرد. قیافه اش درهم و شکسته بود و پیرتر از آنچه بود به نظر می رسید، با اینکه 11 سال بیشتر نداشت، انگار دنیا خیلی زودتر از موعد او را پیر کرده بود. این کتاب شامل 5 داستان با نامهای کابوس یک شب پاییزی، آن روز روی تپه، از یاد رفته، چند تار مو و خاکستر زمان میباشد

دانلود مستقیم پیش نمایش :

حجم : 0.78944301605225 مگابایت
فرمت : zip

دیدگاه ها


مطالب پرطرفدار